معنی کلاهک دودکش
حل جدول
فرهنگ عمید
لغت نامه دهخدا
کلاهک. [ک ُ هََ] (اِ مصغر) مصغر کلاه. کلاه کوچک. (فرهنگ فارسی معین). || فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظه ٔ ریشه پذیرفته است. (از واژه های نو فرهنگستان ایران). محفظه ٔ ریشه. (فرهنگ فارسی معین). پوشش محافظ انتهای ریشه ٔ گیاهان که غالباً سخت و برجسته است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). انتهای ریشه از سایر قسمتهای آن متورم و تیره تر می باشد و در اغلب ریشه ها با چشم بخوبی مشخص و متمایز است و کلاهک نامیده می شود. سلول های خارجی این قسمت دارای جدار کوتینی می باشند و یاخته های مولد ریشه و بافت مریستم را که معمولاً در قسمت انتهای ریشه قرار دارند حفظ می نمایند. طول کلاهک و شکل آن همیشه در نبات ثابت می ماند. در بالای کلاهک ناحیه ٔ صافی وجود دارد که سلولها می تواند در منتهی الیه آن قرار گرفته و نمو طولی ریشه و کلاهک بوسیله ٔ این سلولهای مولد انتهائی صورت می گیرد، بنابراین اگر انتهای ریشه را قطع کنند رشد و نمو آن نیز قطع می گردد. (گیاه شناسی ثابتی ص 208). || آنچه بر سر خرما و انار و بادنجان و امثال آن است. قمع. کون خرما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
دودکش
دودکش. [ک َ / ک ِ] (اِ مرکب) نفس کش. (ناظم الاطباء). دودآهنگ. دودآهنج. رجوع به دودآهنگ شود. || روزن مطبخ که فکر یا فکز نیز گویند. (ناظم الاطباء). روزن مطبخ و حمام و جز آن. (از لغت فرس اسدی) (از آنندراج) (از غیاث). روزن مطبخ و گرمابه و دیگدان و امثال آن که از آن دخان بدرآید و آن را دودآهنگ و دودآهنج نیز گویند. (از شرفنامه ٔ منیری). سوراخی برآورده بر بام تا دود بخاری واجاق و گلخن حمام را به سوی بالا برد. (یادداشت مؤلف): دیگری [از قتله ٔ حسین بن علی (ع)] خولی بن یزید است که... به موجب اشاره ٔ زوجه اش از دودکش بیرون آورده به آتش دوزخ رسانیدند. (حبیب السیر).
ای بینی تو دودکش شعله ٔ تیز
وی ریش تو تیر هجو را دست آویز.
شفایی (از آنندراج).
شد ز خط پشت لب سرخی پانش عیان
دودکش لاله ساخت غنچه ٔ بی دود را.
طغرا (از آنندراج).
|| لوله ای که بر سر سماور و بخاری و آتشخانه ٔ کشتی و موتورهایی که با زغال سنگ یا هیزم کار کند قرار دهند. لوله ای که بر سر سماور و بخاری و جز آن نهند کشیدن دود را به بالا و تیز شدن آتش را. (یادداشت مؤلف) (از ناظم الاطباء).
تعبیر خواب
دودکش اگر دود داشته باشد غم و اندوه خانوادگی است و هر چه دود آن غلیظ تر باشد غم و اندوه بیشتر است و اگر دود نداشته باشد احساس تامین است از جهت خانواده. -
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
کلاه کوچک، آنچه شبیه به کلاه باشد، محفظه ریشه. کلاه کوچک
مترادف و متضاد زبان فارسی
تنوره، دودآهنگ
فارسی به عربی
معادل ابجد
410